تنها با خدا...
سه شنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۲، ۰۷:۱۱ ب.ظ
گفتم:
چقدر احساس تنهایی میکنم...
گفتی: فانی قریب...
من که نزدیکم (بقره/186)
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد
بهت نزدیک شم...
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا
و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش
خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته...
یادکن (اعراف/205
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
دوست ندارید خدا ببخشدتون؟!
(نور/22)
گفتم: معلومه که دوست دارم
منو ببخشی...
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا
الیه
پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد
توبه کنید (هود/90)
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم
بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو
یقبل التوبة عن عباده...
مگه نمیدونید خداست که توبه رو
از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104)
گفتم: دیگه روی توبه ندارم...
گفتی: الله العزیز العلیم غافر
الذنب و قابل التوب...
(ولی) خدا عزیزه و دانا، او
آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3)
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم
توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا...
خدا همهی گناهها رو میبخشه
(زمر/53)
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان رو
ببخشه؟ (آل عمران/135)
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این
کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق
میشم! ... توبه میکنم...!
گفتی: ان الله یحب التوابین و
یحب المتطهرین
خدا هم توبهکنندهها و هم
اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده...
خدا برای بندهاش کافی نیست؟
(زمر/36)
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم
بکنم؟
گفتی: یا ایها الذین آمنوا
اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی
علیکم وملائکته لیخرجکم من
الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما....
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید
و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و
فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن
تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون
بیارن. خدا نسبت به مؤمنین
مهربونه (احزاب/41-43
با
خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشتههاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟
- ۹۲/۱۲/۰۶