رویارویی امام با پیمانشکنان و خارجان از دین وستمگران...
جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۷ ب.ظ
رویارویى با ناکثین و فاجعه جمل...
پیامبر در دوران حیات خود به على
فرمود:
(( اى على تو با پیمانشکنان و
ستمگران و خارجان از دین خواهى جنگید))
پـیـمـانـشـکـنـان یـا نـاکثین گروهى بودند که ابتداء
با على بیعت کردند. سردمداران این گروه طلحه و زبیر بودند که در پوشش احترام عایشه
همسر پیامبر و کمکهاى بى دریغ بـنى امیه سپاهى گران براى تصرف کوفه و بصره ترتیب
دادند و خود را به بصره رسـانـده و آنجا را تصرف کردند امام به تعقیب آنان پرداخت و
نبردى میان طرفین بر پا شـد کـه در آن طـلحـه و زبـیـر کـشـتـه شدند و سپاه آنان
متفرق شد و گروهى از آنان به اسارت درآمدند که بعدا مورد بخشش امام علیه السّلام
قرار گرفتند.
عـلت مـخـالفـت طـلحـه و زبـیـر ایـن بود که آنان فهمیدند در
دستگاه على علیه السّلام از بـریـز و بـپـاشهاى دوران خلافت عثمان وجود ندارد و او
پست و مقام بیهوده به کسى نمى دهـد و آنـان کـه در دوران عـثـمـان از سـفـره
گـسـتـرده بـیـت المـال سـیـر چـریـده و شـکـم بـرآورده و صـاحـب مـال و منال و
خانه و غلام و کنیز شده بودند وقتى که دیدند على پست به آنها نمى دهد که هیچ ،
بـلکـه از ایـن بـه بـعـد بـایـد بـا دیـگـر مـسـلمـیـن در اسـتـفـاده از بـیـت
المـال مـسـاوى بـاشند، عَلَم مخالفت برافراشتند و عایشه را که با على کینه اى
دیرینه داشت با خود همگام نمودند
واقعه صفین...
قاسطان یا گروه ستمگران ، معاویه و
پیروان او بودند حضرت امیر در همان آغاز خلافت تصمیم بر عزل معاویه گرفت .
امـا
او بـا خـدعـه و حـیـله و آفـریـدن حـوادث فـریـبـنـده قـریـب دو سـال و بـلکـه تـا
پـایـان عـمـر امـام فـکـر آن حـضـرت را بـه خـود مـشـغول ساخت و نبرد صفین در
منطقه اى میان عراق و شام بین او و على علیه السّلام رخ داد که در آن ، خون متجاوز
از صد هزار مسلمان ریخته شد.
سـرپـیـچـى مـعـاویـه از بـیـعـت با امام علیه
السّلام و طغیان او سبب شد که امام با سپاهى گـران بـه سوى او حرکت کند و معاویه
نیز مردم شام را براى نبرد با على علیه السّلام آمـاده کـرد د و سـپـاه در مـنطقه
اى میان عراق و شام با هم روبرو شدند امام علیه السّلام از روز نـخـسـت هـدفـش ایـن
بود که در صورت امکان مساله را بدون خونریزى فیصله دهد اما طـغـیـان مـعـاویـه مانع
از این کار شد و سرانجام پس از اتمام حجت هاى فراوان از جانب امام عـلیـه السـّلام
، آتـش جنگ شعله ور شد. پس از روزها نبرد و کشتار سپاه دشمن خسته شد و على علیه
السّلام تصمیم گرفت که کار جنگ را یکسره سازد.
سـرنـوشـت جـنـگ در حـال پـایان
پذیرفتن به نفع امام بود و چیزى نمانده بود که خیمه فـرمـانـدهـى مـعـاویـه از طـرف
سـپـاه امـام بـرکـنـده شـود کـه ناگهان معاویه با همکارى عـمـروعـاص حـیـله اى
انـدیـشـید. دستور داد سپاهیان او قرآن ها و مصاحیف رابر نوک نیزه ها بستند و همگى
یکصدا شعار دادند که حاکم میان ما و شما کتاب خداست .
مـنظره روح انگیز مصاحف
عقل و هوش را از بسیارى از سربازان امام ربود و بالاخره حماقت گروهى از اصحاب امام
و نیرنگ و نفاق گروهى دیگر سبب شد که مولى علیه السّلام جنگ را متوقف نماید و به
حکمیت تن در دهد.
ساده لوحان از سپاه امام که تعدادشان کم نبود براى حکمیت بر
خلاف نظر امام ابوموسى اشـعـرى را بـرگـزیـدنـد کـه شـخـصـیـتـى سـاده لوح و سـسـت
عـنصر بود و از على نیز دل خـوشى نداشت و از طرف دشمن روباه مکارى همچون عمروعاص
برگزیده شد و پایان بـازى حـکـمـیـت فـریـب خـوردن ابوموسى بوسیله عمروعاص بود و
نتیجه آن تثبیت موقعیت معاویه و فرصت یافتن او براى تجدید قوا بود
مواجهه با مارقین و غوغاى نهروان...
مارقان یا گروه خارج از دین همان خوارج بودند آنان جزو سپاهیان على
علیه السّلام و تا پـایـان نـبـرد صـفین در رکاب آن حضرت مى جنگیدند اما کارهاى
فریبنده معاویه و قشرى بودن خود آنها سبب شد که بر امام خود بشورند و پس از بازى
حکمیت گروه سومى شدند که هم بر ضد امام و در مقابل او ایستادند.
امـام عـلیه
السّلام با این گروه در منطقه اى به نام نهروان رو به رو شد و پس از اتمام حـجـت و
بـازگرداندن عده زیادى از آنان ، بقیه را از دم تیغ گذراند و جمع آنان را متفرق
نمود...
- ۹۲/۰۹/۲۹