در جستجوی حق و حقیقت...

اینجا گوشه ای از دنیاست که قصد دارم تلخی و شیرینی زندگیم را با شما در میان بگذارم...

در جستجوی حق و حقیقت...

اینجا گوشه ای از دنیاست که قصد دارم تلخی و شیرینی زندگیم را با شما در میان بگذارم...

در جستجوی حق و حقیقت...
آخرین نظرات

۱۰ مطلب با موضوع «خدا...» ثبت شده است

۱۴
اسفند

کسی که در برابر خدا زانو میزند
در برابر همه مشکلات ایستادگی خواهد کرد...

  • بی نام....
۱۴
اسفند

خواستی هم کسی رو راه بدی به خاطر خدا راه بده نه به برا دل خودت...

  • بی نام....
۰۹
اسفند

خدایا...
معرفتت را عشق است...
من تمام لحظه ها را بی تو سر کردم...
ولی تو  لحظه ایی بی من سر نکردی... 

  • بی نام....
۰۶
اسفند

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم...
گفتی: فانی قریب...

 من که نزدیکم (بقره/186)

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم...

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
 هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته...

یادکن (اعراف/205

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
 دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22)  

 

  گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی...

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه

 پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90)

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده...

 مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/104)

گفتم: دیگه روی توبه ندارم...
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب...
 (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/2-3)


گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا...
 خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/53)

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
 به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135)

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق   


می‌شم! ... توبه می‌کنم...!
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
 خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده...
 خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36) 


گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟

گفتی: یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی

علیکم وملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما....
 ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و

فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون
بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/41-43
با خودم گفتم: خدا... خالق هستی... با فرشته‌هاش... به ما درود بفرستن تا آدم بشیم؟
 

  • بی نام....
۳۰
آذر

خدا:بنده ی من نماز شب بخوان وآن یازده رکعت است.

 

بنده:خدایا خسته ام نمیتوانم.

 

خدا:بنده ی من دورکعت نماز شفع ویک رکعت نماز وتر بخوان.

 

بنده:خدایا خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

 

خدا:بنده ی من از قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.

 

بنده:خدایا سه رکعت زیاد است.

 

خدا:بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.

 

بنده:خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگری ندارد؟


خدا:بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر روبه اسمان کن وبگویاالله.

 

بنده:خدایا هوا سرد است  نمیتوانم دستانم از زیر پتو بیرون  بیاورم.

 

خدا:بنده ی من همانجا تیمم کن وبگو یاالله.

 

بنده:خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد.

 

خدا:بنده ی من در دلت بگو یاالله ما برایت نماز شب حساب می کنیم.

 

بنده اعتنایی نمیکند ومی خوابد.

 

خدا:ملائکه من ببینید من انقدر ساده گرفته ام اما اوخوابیده است  چیزی به اذان صبح نمانده اورا بیدار کنید دلم برایش

 

 تنگ شده است امشب با من حرف نزده است.

 

ملائکه:خداوندا!دوبار اورا بیدار کردیم اما باز خوابید.

 

خدا:ملائکه ی من درگوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.

 

ملائکه:پرورگارا بازهم بیدار نمیشود.

 

خدا:اذان صبح را گفتند طلوع آفتاب نزدیک است ای بنده ی من بیدارشو نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق

 

 سربرمیآورد.

 

ملائکه:خدایا نمی خواهی بااو قهرکنی؟

 

خدا:او جز من کسی ندارد شاید توبه کرد.

 

بنده ی من هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا می دهم که گویا فقط همین یک بنده را دارم

 

و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری...

 

  • بی نام....
۳۰
آذر

هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می کند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،‏
آن وقت من اشتباه می کنم و او
با اشتباه های دلم حال می کند.
دیروز یک فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آن وقت ها که خدا به تو زنگ می زد
آخر چرا جواب ندادی؟!
چرا بر نداشتی؟!
یادش به خیر
آن روزها

مکالمه باخورشید

دفترچه های ذهن کوچک من را
سرشار خاطره می کرد
امروز پاره است
آن سیم ها
که دلم را
تا آسمان مخابره می کرد.
×××
با من تماس بگیر ، خدایا
حتی هزار بار
وقتی که نیستم
لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار...

 

  • بی نام....
۲۷
آذر

هیچ کس تنها نیست او در همه حال کنار ماست

بی همتای اول....

  • بی نام....
۰۹
ارديبهشت


 

مهربان

سبد معذرتم را بپذیر ؛

کودکی هستم شوخ خانه ام در ته بن بست فراموشی یک زوج قدیمی مانده

خانه دل اما ، جای بکریست هنوز ،

پر سبزینه و ریحان و غزل ،

پر تکرار گیاهان نمو ،

پر ابیات ملون شده در خمره عشق ،

پر انوار خدا.

داخل خانه دل ؛

جای جمعیت هرجائی نیست کل دارائی من تازگی دلکده است

من به دل راز رسیدن دارم ،

من به دل ثروت هنگفت عدالت دارم ،

خوب می فهمم اگر در باران ،

چتر خود را به کسی بخشیدم؛

توشه رفتنم از لطف خدا آکنده ست

خوب میدانم اگر جای توپیشم خالیست ؛

حکمتی در کارست

  • بی نام....
۰۴
ارديبهشت

کمی گوش بده...

خدا درهمین حوالیست...

لازم نیست فریاد بزنی فقط ارام بگو خدا...

خودش گفته که:ادعونی استجب لکم...

  • بی نام....
۰۴
ارديبهشت

گاهی دلم برای خدا تنگ می شود...

پی نوشت: نگاه به آسمون منو خیلی به یاد خدا می اندازه...

  • بی نام....