جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۹ ب.ظ
پیوند دو گوهر...
چـنـد سـال از هـجـرت پیغمبر مى گذشت و على هنوز کشتى زندگى را خود
به تنهائى در دریـاى حـوادث ناخدائى مى کرد اما دیگر وقت آن شده بود که این روح
بزرگ و طوفانى در کـنـار انـیـسـى مـهـربان لحظاتى را بیاساید لکن کدامین روح مى
توانست با وى همگام شود و کدامین دل توان آن را داشت که این شیر خشمگین و غران
روزهاى نبرد با کفار و زاهد غـمـگین و گریان شبهاى تار را در خود بگنجاند و از هم
نگسلد جان و دلى على گونه مى بـایـسـت کـه هـمـچـون او از سرچشمه زلال وحى سیراب
شده و به خود بالیده باشد و او کسى جز فاطمه دخت رسول خدا صلّى الله علیه و آله
نبود.
فـاطـمه علیها سلام...
خواستگاران بسیارى از اشراف و غیر اشراف نظیر ابوبکر و
عمر و عبدالرحمن بن عوف داشت اما پیامبر در جواب همه آنان فرموده بود:
در امر
ازدواج فاطمه منتظر وحى الهى هستم
تـا ایـن کـه سـرانـجـام عـلى عـلیـه السـّلام
درب خـانـه رسـول الله را کـوبـید پیامبر به ام سلمه فرمود بر خیز و در را بگشا که
محبوب خدا و رسول پشت در است . ام سلمه در را گشود و على علیه السّلام وارد شد و در
حضور پیامبر نـشست و ساکت و آرام سر به زیر افکند پیامبر از سکوت على همه چیز را
فهمید و فرمود گـویـا حـاجـتـى دارى و على علیه السّلام حاجتش را گفت . پیامبر
برخاست و به نزد زهرا رفـت و فـرمـود دخترم من همواره از خدا مى خواستم که تو را به
عقد بهترین مخلوق خود در آورد و اکنون او به خواستگارى تو آمده چه پاسخ مى دهى
؟
فاطمه سکوت کرد اما سکوتش چنان پرمعنا و گویا بود که پیامبر لب به تکبیر گشود
و فرمود:
سکوت دخترم نشانه رضاى اوست و چگونه مى توانست راضى نباشد که خدا خود
به محمد صلّى الله علیه و آله فرموده :
اگر على را نمى آفریدم در روى زمین
همشانى براى فاطمه نبود.
پـس از مـراسـم خـواسـتـگـارى و عـقـد، عـلى عـلیـه
السـّلام زره خـود را فـروخـت و پـیـامـبر پول آنرا به عده اى از اصحاب داد تا براى
زندگى فاطمه و على اثاثیه تهیه نمایند و چون اثاثیه منزل فاطمه را به حضور رسول خدا
آوردند فرمود خداوندا زندگى را بر گروهى که بیشتر ظروف آنان سفال است مبارک گردان
.
هـنـگـامـى کـه زفـاف فـاطـمـه فرا رسید پیامبر در حق هر دو دعا کرد و بدینسان
زندگى زناشوئى على و فاطمه آغاز شد.
ثمره نخل ولایت...
پـیـونـد فـاطـمـه سـلام الله
عـلیـهـا و عـلى عـلیـه السـّلام نـه تـنـهـا وصال دو روح همدرد و همگام شدن دو
آشناى خدا گونه با یکدیگر در طریق زندگى بود کـه جـهان آفرین نیز سرنوشت را چنین
رقم زده بود که وجود محمد صلّى الله علیه و آله در وجود این دو شاگرد ممتاز مکتب
وحى استمرار یابد و کوثر پربرکتش از میان آن دو تن بـجـوشـد و از آمیختن آن دو
دریاى عصمت و عفت گوهرهائى برون گردند که تا قیامت نور مـحـمـدصـلّى الله عـلیـه و
آله را بـر جـهـانـیـان بـتـابـانـنـد و حاصل این پیوند مبارک چهار فرزند شد به
نامهاى :
حسن علیه السّلام
حسین علیه السّلام
زینب کبرى سلام الله
علیها
زینب صغرى (ام کلثوم ) سلام الله علیها
و پنجمى ... دیگر قلم را یاراى
نوشتن نیست
شرح این هجران و این خون جگر
|
این زمان بگذار تا وقت دگر |
-
۰
۰
- ۹۲/۰۹/۲۹